محل تبلیغات شما
رابطه ما شروع شده بود و با سرعت بی نهایت عشق بینمون داشت زیاد میشد
من تموم زندگیم مریم بود حتی یه لحظه هم نمیتونستم بهش فکر نکنم
شمارشو گرفته بودم و روزی یکی دو ساعت باهم تلفنی حرف میزدیم و بقیه روز رو چت میکردیم
من گارسون رستوران بودم و ساعت کارم از 5 عصر تا 1 شب بود
شب بعد کار تا خونه که میرسیدم زنگ میزدم به مریم من صدای نفساشو میشنیدم و ارامش میگرفتم و اون شعرایی که من براش میخوندم رو میشنید
روزا ب سرعت میگذشتن و ما عاشق تر میشدیم

اومدم یه سری بهتون بزنم دوستای مجازی

دوسال با طعم زندگی

پول نداشتم یعنی حق زندگی باعشقمو نداشتم

مریم ,رو ,ساعت ,سرعت ,زنگ ,میزدم ,بودم و ,میزدم به ,زنگ میزدم ,میرسیدم زنگ ,که میرسیدم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

donizicent Dorothy's collection Cheap Jerseys Wholesale From China, Free Shipping Enjoy! etudiants nahabinra retenosub gaodejura دلنوشته های یک دانشجوی پزشکی وبلاگ فرهنگی مذهبی مــــــــــنهاج جالبترین مطالب