محل تبلیغات شما
پدر مریم یه مهندس بازنشسته و پولدار بود.
یکم از ارتباطم با مریم رو تو خونه صحبت کردم و به مادرم از عشقم به مریم گفتم
تنها کلماتی که یادمه مادرم میگفت: با خودت چی فکر کردی بابای مریم دخترشو به یه پسر هیچی ندار میده که باباش زندانه.
حرفای مادرم انگیزمو خورد میکرد اما عشقم به مریم تلاشمو بیشتر میکرد که پول دار شم
من هرکاری میکردم که اینقدر پول داشته باشم که بابای مریم دختر مث دسته گلشو به من بده
هر کاری از دستم بر میومد انجام میدام که پول بیشتری در بیارم
از صبح ساعت 9 تا 1 شب کار میکردم به امید اینکه بقیه عمرمو کنار عشقم زندگی کنم
من جز خودم هیچی نداشتم جز یه دل ضعیف احساساتی و یه پسر نوجوون هیچی ندار.

اومدم یه سری بهتون بزنم دوستای مجازی

دوسال با طعم زندگی

پول نداشتم یعنی حق زندگی باعشقمو نداشتم

مریم ,پول ,یه ,عشقم ,هیچی ,مادرم ,به مریم ,که پول ,عشقم به ,بابای مریم ,هیچی ندار

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ خبری winnnecomci رساله امام خامنه ای سلمه الله تعالی سی تک دنیای فناوری 313 رهرو - آخرالزمان و ظهور وبلاگ نمایندگی بوشهر وبلاگ نمایندگی گیلان سفارشات میس واندا maycondivxmak evflagunol