محل تبلیغات شما
یه روز حال عشقم اصلن خوب نبود وقتی دلیلشو ازش پرسیدم فهمیدم که براش خواستگار اومده و حرف آخر رو توخونشون پدرش میزد.
وقتی که عشقم گفت پدرش خواستگار رو بخاطر سنش رد کرده نگران شدماون معتقد بود باید پسری خواستگار دخترش باشه که 7 سال ازش بزرگتره
اونجا حس کردم من خیلی ضعیفم در برابر پدر مریم
اخه من فقط یک سال از مریم بزرگتر بودم و مطمئن بودم که پدرش با ازدواج ما مخالفه
اما این موضوعی نبود که بتونه جلودار من بشه

اومدم یه سری بهتون بزنم دوستای مجازی

دوسال با طعم زندگی

پول نداشتم یعنی حق زندگی باعشقمو نداشتم

خواستگار ,پدرش ,براش ,نبود ,رو ,ازش ,براش خواستگار ,مریماخه من ,پدر مریماخه ,من فقط ,برابر پدر

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

به فروشگاه لوازم خیاطی بپوئی خوش آمدید دیگـر هـیـچ كـس بـرایـم ((او)) نـمـیشـود پزشکی- متخصص ارتوپدی و فوق تخصص جراحی زانو Mary's receptions ciagehealthkwak lmemooketes Wholesale Jerseys Online kietrapdetal روانشناسی و روش تدریس نوین (دانش ثریا) couducsico